همه رونده از بهشت
نمی دونن روزگار...
چی تو فرداشون نوشت
يکی ايستاده رو اوج
يکی افتاده تو موج
يکی تو گِل تا گلو
يکی خواب رو پر قو
يکی آزاد و رها
يکی ميون می بنده
يکی گريه ميکنه
يکی بهش می خنده
توی اين روزای سخت
توی اين قحطی بخت
سايه نفروشيم به خاک
مرد باشيم مثل درخت...
گذشت اونوقتايی که مردم همديگرو دور ميزدن ، حالا از روی هم رد می شن...
نظرات شما عزیزان:
روناک
ساعت13:42---2 مهر 1390
سلام دوست عزیز وبلاگ قشنگی داری از مطالبش لذت بردم. من لینکت کردم شما هم اگه قابل دونستی لینک کن.
maryam
ساعت14:29---24 شهريور 1390
سلام
وب بسیار زیبای دارین
ممنون که بهم سرزدین
مهدی
ساعت12:49---24 شهريور 1390
سلام
ممنون که به وبلاگ من سری زدید و نظر دادید
وبلاگ شما عالیه عالی بود - اگه راهتون افتاد دوباره سری بزنید.
نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:
,
ساعت
17:27 توسط علی نيکنام
| |